شعر در مورد تکیه گاه

شعر در مورد تکیه گاه ,شعری در مورد تکیه گاه,شعر درباره تکیه گاه,شعری درباره تکیه گاه,شعر عاشقانه درباره تکیه گاه,شعر درباره ی تکیه گاه,شعر تکیه گاه,شعر تکیه گاه ستار,شعر تکیه گاهم باش,شعر تکیه گاه,شعر تکیه گاه امید,شعر تکیه گاه من,شعر تکیه گاه اخوان,متن شعر تکیه گاه ستار,شعر ای تکیه گاه و پناه,شعر درباره تکیه گاه,آهنگ تکیه گاه ستار ویکی صدا,آهنگ تکیه گاه ستار,ترانه تکیه گاه ستار,آهنگ تکیه گاه ستار

شعر در مورد تکیه گاه

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد تکیه گاه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

کسی که تکیه زند بر عنایت ساقی

اگر غلط نکنم تکیه گاه جم دارد

غلام چشم سیاهی شدم ز دولت عشق

که ناز بر سر شاهان محتشم دارد

شعر در مورد تکیه گاه

مرا که تکیه بر ایام نیست قاآنی

ولای خواجه ایام تکیه گاه منست

امیر کشور جم صاحب اختیار عجم

که در شداید ایام دادخواه منست

شعری در مورد تکیه گاه

هوس تکیه گاه دانش او

خسک بستر فلاطون باد

آفرین باد بر طبیعت او

روی فیض تو نیز گلگون باد

شعر درباره تکیه گاه

بالین گردناک مرا طعنه می زنی

جانا، به تکیه گاه غریبان نبوده ای

آسان مگیر آه و دم سرد من، از آنک

خردی و گرم و سرد جهان نآزموده ای

شعری درباره تکیه گاه

از آن زمان که بر این آستان نهادم روی

فراز مسند خورشید تکیه گاه من است

گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ

تو در طریق ادب باش و گو گناه من است

شعر عاشقانه درباره تکیه گاه

این کهنه رباط را که عالم نام است

و آرامگه ابلق صبح و شام است

بزمی ست که وامانده صد جمشید است

قصریست که تکیه گاه صد بهرام است

شعر درباره ی تکیه گاه

فرش میدانش ز رخسار و لب میخوارگان

تکیه گاه عاشقانش دیده های حور بود

جویبارش را به جای آب میدیدم شراب

زیر هر شاخی هزاران عاشق مخمور بود

شعر تکیه گاه

یک نوک پا به چادر چوپانیم بیا

کز دستچین لاله کنم تکیه گاه تو

آئینه سازمت همه چشمه سارها

وز چشم آهوان بنوازم نگاه تو

شعر تکیه گاه ستار

اگر چه بالش خورشید تکیه گاه من است

شکستگی گلی از گوشه کلاه من است

عجب نباشد اگر شعر من بود یکدست

که عمرهاست کف دست تکیه گاه من است

شعر تکیه گاهم باش

در چشم عارفان، ورق باد برده ای است

تختی که تکیه گاه سلیمان عالم است

صائب چه لازم است عاقل شویم ما؟

شور جنون ما نمک خوان عالم است

شعر تکیه گاه

گر دست سایلی به عصایی گرفته ای

در تکیه گاه خلد به دولت سریر توست

از ما متاب روی که در وقت پای لغز

دست ز کار رفته ما دستگیر توست

شعر تکیه گاه امید

رو به زیر سر دیگر بنه این بالش نرم

تکیه گاه سر منصور سر دار شود

شبنمی رنگ ندارد ز گلستان خورشید

غیرت بلبل اگر ضامن گلزار شود

شعر تکیه گاه من

نقش مراد طرح به اقبال می دهند

جمعی که تکیه گاه خود از بوریا کنند

ظاهر شود که خلق چه دارند در بساط

در کشوری که یوسف ما رابها کنند

شعر تکیه گاه اخوان

از سخن دست سلیمان تکیه گاه مور شد

قرب را راهی نباشد از سخن نزدیکتر

می شود بی دست وپایی شهپر پرواز رزق

آب این چاه است بی دلو ورسن نزدیکتر

متن شعر تکیه گاه ستار

گرچه دارم چون گل از تخت سلیمان تکیه گاه

همچنان خمیازه بر طرف کلاهی می کشم

چون قفس مجموعه چاکی است سرتا پای من

بس که دست انداز مژگان سیاهی می کشم

شعر در مورد تکیه گاه

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد جیرجیرک

شعر در مورد چال گونه

شعر در مورد بذر

شعر در مورد برکه

شعر در مورد بزرگ شدن